اللهم عجل لولیک الفرج

یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
  • خانه 
  • ماه رمضان 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

نامه به شهید

05 مرداد 1399 توسط مرضیه کرنوکر
نامه به شهید

نامه ی شماره ه‍شت
ای شهید عزیز
امروز هم دارم برای تو، نامه می نویسم
از توخواه‍ش می کنم، نامه هایم را بخوان
این نامه ها، حرفهای من با توست
من حتی وظایفم به خودم، به دنیا را فراموش می کنم، اما نام تو راحت به زبانم جاری می شود!!!
کاش نام تو را هرگز فراموش نکنم!
دلهره ی من نسبت به جنگ زیاد است ،از جنگ متنفرم
با وجود دلهره نسبت به جنگ و ویرانی ،احساس می کنم ،حرف زدن با تو، روحم را تازه می کند وبه جسمم قدرت می بخشد!
احساس میکنم نباید بترسم،احساس می کنم بایدمثل تو شجاع باشم!
تو تنها از خدا ترسیدی ،حس حضور یک قدرت بی نهایت در هر لحظه ی زندگی!
خودم ،خودم را سرزنش می کنم
شاید کسانیکه نوشته هایم را میخوانند، آنها هم مرا سرزنش کنند
تصور نگاه‍ه‍ای پراز سرزنششان مرا از خودم بیزار می کند
آخرهر کس نداند، خودم می دانم که من مثل تو نیستم !
پس حرف زدن دو نفر که مثل هم نیستند، چه معنایی می تواند داشته باشد!
من به تکبر و غرور معنایش می کنم .
از خودم میخواهم که از غرور وتکبر دست بردارم
واز تو کمک می خواهم
اگر کمکم نکنی، حسی بدتر از مرگ خواهم داشت
باز هم از خودم متنفرم،چرا که من به تو ولطفت بدهکارم
من حق ه‍یچکس را بجا نیاوردم ،اما تو حق خودت را به دنیا ادا کردی
چگونه باعث آرامشت باشم!
چگونه حق تو را بجا آورم!
من به تو بدهکارم .
#به_قلم_خودم
مرضیه کرنوکر
عصر،خانه،شهرستان دورود

 نظر دهید »

نامه به شهید

03 مرداد 1399 توسط مرضیه کرنوکر
نامه به شهید

نامه ی شماره ی هفت
ای شهید عزیز
در این روزگار غریب ،فقط تو قدر عشق را دانستی
عشق تو به تمام نعمتهای دنیا اعتبار بخشید ،تو حتی به عشق اعتبار بخشیدی،
من اما به تعصب های بیه‍وده عادت کرده ام
من حتی یادنگرفته ام ،چگونه از محبت حرف بزنم
تنها تو صدای عشق را شنیدی وتنها تو،از عشق زیبا سرودی
شهادت تو شاید، نه، مطمئنم فرصتی است که تو به من دادی ،تا من هم مثل تو ، زیبا زندگی کنم
در دنیایی زندگی کنم که سرشار از خواسته های نیک باشد
شهادت تو شاید فرصتی باشد، برای من که صدای عشق را زیبا بشنوم ،
شاید فرصتی باشد برای من ،تا مثل تو قدر عشق را بدانم
وبدانم کسی هست که دوستدارد عاشقم باشد
صدای تو صدای عشق است
کاش صدای زیبایت را بشنوم
تا کهنه وبیهوده نباشم
تو تا همیشه زنده ی جاویدی
#به_قلم_خودم
مرضیه کرنوکر
صبح،خانه،شهرستان دورود

 نظر دهید »

نامه به شهید

28 تیر 1399 توسط مرضیه کرنوکر
نامه به شهید

نامه ی شماره ی شش
ای همراه صبور میدان جنگ
جنگیدن سخت است،همه ی لحظه هایش پراز اضطراب ودلهره
عبور از میدان‌ جنگ، بدون زخم وضربه ودرد محال است،
زخم بر تو، زخم بر انسانیت،شرافت وکرامت است
وتو چه سپاس گویان، هزاران بار عبور کردی
ای شهید عزیز
تو نخواستی جان ما به خطر بیافتد،
تعریف تو از زندگی، نجات انسان بود.
من اما بدنبال زندگی وپیچیدگی هایش، بدون هیچ ننگ وعاری از کوچه های تنگ وبن بست دنیا عبور کردم
تو چه ماهرانه زندگی کردی، با تمام زخم ها ودردها وچه زیبا از دنیا گذر کردی!
کاش از آشنایانت باشم وکاش همراهت باشم .
کاش به تو برسم.
#به_قلم_خودم
مرضیه کرنوکر
عصر،خانه،شهرستان دورود

 2 نظر

نامه به شهید

25 تیر 1399 توسط مرضیه کرنوکر
نامه به شهید

نامه ی شماره پنج
ای شهید عزیز

انسان شدن سخت است ،اما شهید شدن سخت تر است.

غم از دست دادن سخت است وتو چه آسان شاد بودی!!!

کاش غمت را می دانستم.
مگر می شود شهید غم نداشته باشد ،غم تو را شهید کرد،غم هیچكس را مثل تو بزرگ نکرد،هیچكس مثل تو مرد نبود،هیچکس مثل تو نبود
تو پیروز میدان جنگ با غم بودی
تو روی غم را كم کردی
هرچقدر غم سرکش و یاغی است ،تو صبوری و راد مرد
تو تنها دشمن غم بودی،تونخواستی غم به جهان سلطه گر باشد،
تو می‌دانستی که غم دشمن صلح و دوستی وعشق است واگر رخنه کند انسان ها را بدبخت، نحس وشوم می كند
من به اندازه ی تو از عشق نمی دانم ،
من با غم زندگی میکنم ،دنیای من دردآلود است
من به دنیای ددمنشانه وپراز بی غیرتی وسرافکندگی انسانها افتخار میكنم
اما تو می دانستی ،داشتن احساس ،ه‍مراه تعقل واندیشه ،انسان وجهان را شفا خواهد داد
افسردگی، بیماری قرن است،تو برای درمان وتسكین درد ما، خنده به چهره داشتی
خنده ی تو اشك از چشمان كودکان بی پناه پاک کرد وتسكین درد مادران كودک وهمسر از دست داده است
ای شهید عزیز
ما را از یاد نبر
مامحتاج خنده ی توییم
خنده ی تو به قلب می نشیند
قلب ما تنها جای خنده ی توست، نه جای هیچ چیز دیگر.

#به_قلم_خودم

مرضیه کرنوکر

صبح،خانه،شهرستان دورود

 نظر دهید »

نامه ی شماره ی چهار

25 تیر 1399 توسط مرضیه کرنوکر

ای شهید قانع
قناعت تو دلم را می شکند
اینکه به کم و زیاد دنیا قانع بودی و با خوب وبد دنیا ساختنت
از دنیا بریدنت وبه خدا پناه بردنت
ای کاش از من توقعی داشتی ،چرا چیزی از من نخواستی!
کاش می دانستم چه میخواهی ،کاش از تو می پرسیدم
کاش بتوانم تو را شاد کنم ،
کاش برایت خواهری مهربان باشم،کاش پوتین هایت ولباسه‍ایت را می شستم
كاش از من راضی شوی
کاش هر چه تو دوستداری بگویم را بگویم
برادر شه‍ید
کاش از خستگی هایت تعریف کنی
کاش از من چیزی میخواستی
این قناعت تو ،این چیزی نخواستنت مرا می شکند
#به_قلم_خودم
مرضیه کرنوکر
عصر،خانه،شهرستان دورود

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

اللهم عجل لولیک الفرج

یا بقیه الله فی ارضه عجل الله تعالی فرجه الشریف

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آرامش
  • آرزو
  • آرزو
  • آرزو
  • آرزو
  • استخاره
  • استخاره
  • جشن تولد
  • دوست غریب
  • دوستان بهشتی
  • عرض ارادت
  • نامه
  • نامه شماره ی چه‍ار
  • نامه ي شماره ي سيزده
  • نامه ي شماره ي سيزده
  • نامه ي شماره ي سيزده
  • نامه ی شماره دو
  • نامه ی شماره سه
  • نامه ی شماره نه
  • نامه ی شماره نه
  • نامه ی شماره ی ده
  • نامه ی شماره ی شانزده
  • نامه ی شماره ی شش
  • نامه ی شماره ی هفت
  • نامه ی شماره ی هفت
  • نامه ی شماره ی هفت
  • نامه ی شماره ی هفت
  • نامه ی شماره ی ه‍شت
  • نامه ی شماره ی ه‍شت
  • نامه ی شماره ی ه‍شت
  • نامه ی شماره ی پانزده
  • نامه ی شماره ی پنج
  • نامه ی شماره ی چهارده
  • نامه ی شماره ی یازده
  • نذر شب نیمه ی شعبان
  • نذر شب نیمه ی شعبان
  • هديه
  • واكنش نسبت به پيامبران عليهم السلام
  • پیر نیک روزگار

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس