نامه ی شماره ی چهار
25 تیر 1399 توسط مرضیه کرنوکر
ای شهید قانع
قناعت تو دلم را می شکند
اینکه به کم و زیاد دنیا قانع بودی و با خوب وبد دنیا ساختنت
از دنیا بریدنت وبه خدا پناه بردنت
ای کاش از من توقعی داشتی ،چرا چیزی از من نخواستی!
کاش می دانستم چه میخواهی ،کاش از تو می پرسیدم
کاش بتوانم تو را شاد کنم ،
کاش برایت خواهری مهربان باشم،کاش پوتین هایت ولباسهایت را می شستم
كاش از من راضی شوی
کاش هر چه تو دوستداری بگویم را بگویم
برادر شهید
کاش از خستگی هایت تعریف کنی
کاش از من چیزی میخواستی
این قناعت تو ،این چیزی نخواستنت مرا می شکند
#به_قلم_خودم
مرضیه کرنوکر
عصر،خانه،شهرستان دورود