اللهم عجل لولیک الفرج

یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
  • خانه 
  • ماه رمضان 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

وطن

09 فروردین 1404 توسط مرضیه کرنوکر

تا دو ساعت قبل از خارج شدن از وطن هر که زنگ زد با آب وتاب گفتم دارم از وطن خارج می شوم، از این وطن که لحظه شماری میکردم برای بردن نامش چی به من رسیده بود نمی‌دانم، تا این لحظه ام که یک وطن می گویم وصدتا وطن از دهانم خارج می شود، چند نفری زنگ زدند که بعد ازشنیدن نام وطن کلی مسخره ام کردند، که جوری میگی خروج از وطن، انگار داری کجا میری! شش، هفت ساعت آخه راهیه، مردم دو سه روز، یک هفته طول می کشه سفرشون، که هربار گفتم، صبر کنن حالا ببین کی گفتم یه روزم سفرم، به قصد خروج از وطن یک هفته طول می کشه،دو ساعت قبل از حرکت چند نفری درخواست کمک مالی کردند که بعد از پیگیری متوجه شدم جز گوش بری قصدی در کار نیست وباید به چند نفر برای خرید جهیزیه کمک میکردم که از فیض وسعادت انفاق بی نصیب ماندم. جر مبلغ مورد نیازم دسترسی به حساب بانکی نبود ودریغ از یک پیامک واریزی، از این وطن که شوق وذوق تمام جانم از نامش است هیچ خیری به من نرسیده وهربار جز شکر خدا وتحمل واکنشی ندارم، گاهی به این نتیجه می رسم که جای تحمل را با مسخرگی عوض کرده ام و از طرف خودم بدجوری مورد تمسخر قرار گرفته ام.

 نظر دهید »

دیدن شنیدن

05 فروردین 1404 توسط مرضیه کرنوکر
دیدن شنیدن

چطور با دیدن حرم هنوز زنده ام ،اگر تو امام زنده ای تا تو را نبینم این منم که مرده ام

 نظر دهید »

شور و شوق حرم 

05 فروردین 1404 توسط مرضیه کرنوکر

از وقتی پدر وبرادر م نیستند زیاد دلم تنگ می شود یعنی تازه دارم دلتنگی را تجربه می کنم، این حالم هر چه هست از ویروس نیست، فاصله تا حرم فاصله ی هرروز  است اما من آدم روزهای اول نیستم، حالم خوب نیست، تا حرم می شنوم میزنم زیر گریه، در جواب آدمها هاج و واج نگاه می کنم، مثل بهت زده ها، روز اول نه راه طولانی بود ونه گرما می‌شناختم نه سرما، سحرها، عصرها تا حرم می آمدم وبرمی گشتم، حالا وهوای معصومانه  حرم سرحالم آورده بود، چند روز دیگر باید برویم، یادش برای من که یک ربع برمیگردم فقط یک ربع که افطاری وسحری بخورم، خارج شدن از حرم سخت شده حالا چطور باید بروم، کاش می شد یک گوشه ی، حرم ماند، به من باشد می مانم حیف که این قانون‌های که آدمها درست کرده اند جز دست و پاگیری  نیست، مثل روزهای اول سرحال نیستم، رفت وآمد زیاد خسته ام کرده، اما سرسوزنی از شوقم به امام  کم نمی شود.امام  تنها پناه  دلتنگهاست. 

 نظر دهید »

کرم یا سوء استفاده

04 فروردین 1404 توسط مرضیه کرنوکر

تلاشم برای نجات از چنگال ویروس سرماخوردگی بی نتیجه است، همه همان روز اول مریض شدند وتنها راه حلم برای نجات پناه بردن به حرم بود به همراه یک پتو وزیرانداز، از دو روز پیش پیش هوای نجف خیلی سرد شد مخصوصا شبها سرمای سوزناک این سرزمین که اگر به خاطر حرم آقا نبود راحت می گفتم، این سرزمین نحس است، امروز روز 23 رمضان مریض شدم، بااین ویروس که کاری نمی شود کرد، اما باید مراقب بود،از لباس‌های زمستانی وپتوی ضخیم هم کاری ساخته نیست، چندتا قرص از داروخانه میگیرم وهمان روز اول کمی حالم بد است روزهای بعد دارم بهتر می شوم، کشان کشان نانی تهیه می کنم غذایی، همراهان محترم بیشتر از هرکاری بفکر جنگ و مقصریابی هستند کسی نداند فکر می کند اردوی مقصر یابی است، بیخیال این ستیزها دارم فکر می کنم این جماعت بیشتر از اینکه بدنبال تشکیل یک دولت کریمه باشند، دنبال سوء استفاده از هم هستند، همه از حوزه آمده ایم، شاید یکی از علت‌هایی که مردم از حوزه ای ها تنفر دارند این رفتارشان باشد، چرا حوزوی ها به آبرو و اعتبار حوزه واز همه مهمتر امام زمان روحی له الفداه و رهبر جمهوری اسلامی ایران فکر نمی کنند؟! دعا می کنم این رفتارشان را درست کنند. آمین یا رب العالمین

 نظر دهید »

هفت سین حرم

02 فروردین 1404 توسط مرضیه کرنوکر

امسال به لطف امام، موقع تحویل سال کنار حرم امیرالمؤمنین علیه السلام بودم، رها کردن بهترین وشاد کردن زمان سال کنار عزیزان کمی سخت است و قبل از تصمیم نهایی سرزنش شدم توسط خودم، اما بعد با پشیمانی از افکار پریشان دست برداشتم، آقا از همه عزیزتر است از همه ی عزیزانم، لحظه تحویل خودم را تحویل گرفتم که چه کار خوبی کردی دختر آفرین به تو، هرگوشه ی حرم خانمها مشغول عبادت بودند، یک عده دعا می خوانند، یک عده برای امیرالمؤمنین وبچه هایش نوحه می‌خوانند، آخر هر مظلوم علی زنها ناله می‌زنند اشک می‌ریزند، این لحظه ها قابل مقایسه با کنار هفت سین وخانواده نشستن نیست، امسال کنار ضریح دارم به آقا می گویم آقا دست دلم را گرفتی، دارم خدارا شکر می کنم، در محضر امیرالمؤمنین از صفات همسر واولاد عزیزش حرف میزنم به درک شب قدر توجه می کنم، شاید در شب قدر انجام همه ی این اعمال است، دارم فکر می کنم وآخر سر تقدیر امیرالمؤمنین وقضا هیچکدام کشته شدن امیرالمؤمنین را به دست یتیمی که امام نانش داد و بزرگش کرد حق نمی‌دانم، شب قدر شاید یعنی معنی مظلومیت امیرالمؤمنین را درک کردن، دنیایی که جایی برای امیرالمؤمنین در آن نیست و امیرالمؤمنین از خدا می‌خواهد اورا از مردم بگیرد وبه رستگاری خود اقرار می کند، برای مردم از خدا، دوستی ومحبت میخواهم، خواست خدا را می‌خواهم و می خواهم دنیا پراز خواست خداباشد، خدا بهتر می‌داند از همه بهتر وبیشتر می داند مثل حالا که بعد از یه عمر، لحظه ی تحویل سال خواسته کنار آقا باشم

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 17
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

اللهم عجل لولیک الفرج

یا بقیه الله فی ارضه عجل الله تعالی فرجه الشریف

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آرامش
  • آرزو
  • آرزو
  • آرزو
  • آرزو
  • استخاره
  • استخاره
  • جشن تولد
  • دوست غریب
  • دوستان بهشتی
  • عرض ارادت
  • نامه
  • نامه شماره ی چه‍ار
  • نامه ي شماره ي سيزده
  • نامه ي شماره ي سيزده
  • نامه ي شماره ي سيزده
  • نامه ی شماره دو
  • نامه ی شماره سه
  • نامه ی شماره نه
  • نامه ی شماره نه
  • نامه ی شماره ی ده
  • نامه ی شماره ی شانزده
  • نامه ی شماره ی شش
  • نامه ی شماره ی هفت
  • نامه ی شماره ی هفت
  • نامه ی شماره ی هفت
  • نامه ی شماره ی هفت
  • نامه ی شماره ی ه‍شت
  • نامه ی شماره ی ه‍شت
  • نامه ی شماره ی ه‍شت
  • نامه ی شماره ی پانزده
  • نامه ی شماره ی پنج
  • نامه ی شماره ی چهارده
  • نامه ی شماره ی یازده
  • نذر شب نیمه ی شعبان
  • نذر شب نیمه ی شعبان
  • هديه
  • واكنش نسبت به پيامبران عليهم السلام
  • پیر نیک روزگار

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس